به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرداماد

میردامادرباعی هاشمارهٔ ۱۸۹: بیروی تو آرام ندارم هرگز

620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیروی تو آرام ندارم هرگز

جز تو به کسی دل نسپارم هرگز

جز کوی تو راهی نرود دل زنهار

جز خاک درت سر بگذارم هرگز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۸: یاد شب وصل آن مه مهر افروز 2شمارهٔ ۱۸۹: بیروی تو آرام ندارم هرگز 3شمارهٔ ۱۹۰: ای سینه به آتش غم عشق بساز 4شمارهٔ ۱۹۱: ای دل به فراق یار بگداز و بسوز 5شمارهٔ ۱۹۲: در وصف تو خلق دو جهان از آغاز 6شمارهٔ ۱۹۳: ای داغ غم تو بر جبین ها که مپرس 7شمارهٔ ۱۹۴: ای ریخته خونها به زمین ها که مپرس 8شمارهٔ ۱۹۵: خواهم شود این زمانه را در نفیس 9شمارهٔ ۱۹۶: سوز غم عشق تو به دل ما را بس 10شمارهٔ ۱۹۷: آن نامه که درد ماش چون در درگوش 11شمارهٔ ۱۹۸: ای از تو سرای دل پر افغان و خروش 12شمارهٔ ۱۹۹: چون گرد بلا خاست ز میدان وداع 13شمارهٔ ۲۰۰: ای در ولایت ترا کعبه صدف 14شمارهٔ ۲۰۱: خورشید همی هراسد از روزن عشق 15شمارهٔ ۲۰۲: دل گشته ز دوریت به مردن نزدیک 16شمارهٔ ۲۰۳: این کاخ هزار در که باشد صد رنگ 17شمارهٔ ۲۰۴: تا چند رخ از آز و شره پر آژنگ 18شمارهٔ ۲۰۵: از حسن تو ای فارس میدان جمال 19شمارهٔ ۲۰۶: ای دست شکوه تو قوی از اقبال 20شمارهٔ ۲۰۷: بگذار که در عشق بفرساید دل 21شمارهٔ ۲۰۸: دی قاصد نامه ای که از منزل دل 22شمارهٔ ۲۰۹: یاد نمک صحبتت ای مهر گسل 23شمارهٔ ۲۱۰: یارب به حق محمد آن ختم رسل 24شمارهٔ ۲۱۱: اعیان جهان نیست پسند عاقل 25شمارهٔ ۲۱۲: گردید الف قامت ما آخر دال 26شمارهٔ ۲۱۳: آیند ملائک سحر از عرش عظیم 27شمارهٔ ۲۱۴: آئینه به کف حسن پرستی دیدم 28شمارهٔ ۲۱۵: از شوق تو شاها به جهان آمده ام 29شمارهٔ ۲۱۶: از صحبت خلق دیده بر دوخته ام 30شمارهٔ ۲۱۷: از عشق تو در سر هوسی داشته ام 31شمارهٔ ۲۱۸: از نور رخ تو چون بیارایم چشم 32شمارهٔ ۲۱۹: افتاده به روزگار کارم چکنم 33شمارهٔ ۲۲۰: امشب به غم تو با قضا کوشیدم 34شمارهٔ ۲۲۱: اشراق یکی راه فلک ساز کنم 35شمارهٔ ۲۲۲: ای آنکه بجز رهت رهی نسپارم 36شمارهٔ ۲۲۳: ای وقف غمت سراچه تنگ دلم 37شمارهٔ ۲۲۴: ای بیهشی عشق تو فرهنگ دلم 38شمارهٔ ۲۲۵: این چرخ کدوئیست کهن باده منم 39شمارهٔ ۲۲۶: ای جان من از عشق تو پیمانه غم 40شمارهٔ ۲۲۷: ای عشق تو کرده غارت ایمانم 41شمارهٔ ۲۲۸: ای در ته دریای گناهان شده گم 42شمارهٔ ۲۲۹: با آتش دل به عشق همخوابه شدم 43شمارهٔ ۲۳۰: با خون جگر ز شوق جانان گریم 44شمارهٔ ۲۳۱: با خوی تو لاف آشنائی چه زنم 45شمارهٔ ۲۳۲: بر تیر تو دیده گفتم آماج کنم 46شمارهٔ ۲۳۳: بالعل تو تنگ های شکر چکنم 47شمارهٔ ۲۳۴: تا با سر زلفت آشنائی دارم 48شمارهٔ ۲۳۵: تاعشق تو در گشود بر روی دلم 49شمارهٔ ۲۳۶: تا با غم دوست عهد صحبت بستم 50شمارهٔ ۲۳۷: تا عهد وصال گنج عشقت بستم 51شمارهٔ ۲۳۸: تانیت صحبت وصالت بستم 52شمارهٔ ۲۳۹: تسخیر ممالک معانی کردم 53شمارهٔ ۲۴۰: خون شد جگرم که غرق خون باد دلم 54شمارهٔ ۲۴۱: خاکستر گلخن عدم باد دلم 55شمارهٔ ۲۴۲: خواهم هدف تیر عتابت باشم 56شمارهٔ ۲۴۳: در گلشن ایجادم اگر خار توام 57شمارهٔ ۲۴۴: دل مخزن اسرار الهی کردم 58شمارهٔ ۲۴۵: در خانه عشق تا که من بنشستم 59شمارهٔ ۲۴۶: دی با یاری بسوی گرمابه شدم 60شمارهٔ ۲۴۷: در دیده چو خار گشته خوابم چکنم 61شمارهٔ ۲۴۸: دلدار نشد به وصل یارم چکنم 62شمارهٔ ۲۴۹: رهبان کلیسیای دوران شده ام 63شمارهٔ ۲۵۰: رخت خود از اینسوی برون بربستم 64شمارهٔ ۲۵۱: کی باد ز شر تن اخسا برهیم 65شمارهٔ ۲۵۲: کو مرگ که مایه حیاتش گیرم 66شمارهٔ ۲۵۳: گفتم روم از عشق تو در معدن غم 67شمارهٔ ۲۵۴: گفتم به تو ای نورده روزن چشم 68شمارهٔ ۲۵۵: گاهی آتش از تف درون می سازم 69شمارهٔ ۲۵۶: ما سطح فلک قعر زمین می شمریم 70شمارهٔ ۲۵۷: مرغ چمن وصلم و چون اهرمنم 71شمارهٔ ۲۵۸: من علم گیاه حرم توحیدم 72شمارهٔ ۲۵۹: موسایم و در طور لقا می طلبم 73شمارهٔ ۲۶۰: مائیم که با فقر و فنا ساخته ایم 74شمارهٔ ۲۶۱: من خالق کن فکان ترا می دانم 75شمارهٔ ۲۶۲: نه در خور داغ تو جبینی دارم 76شمارهٔ ۲۶۳: یکباره بترک دار دنیاگفتم 77شمارهٔ ۲۶۴: دنیا نه به خاک نه به آبش میدان 78شمارهٔ ۲۶۵: آکنده به آتش دل بی حاصل من 79شمارهٔ ۲۶۶: آن نیستی اینکه نام داری انسان 80شمارهٔ ۲۶۷: ای زلف سیه کرده بلای دل من 81شمارهٔ ۲۶۸: ای کهتر فضل تو هزار افلاطون 82شمارهٔ ۲۶۹: ای وصل تو اختر مراد دل من 83شمارهٔ ۲۷۰: اکنون که شدی مه خرد برده من 84شمارهٔ ۲۷۱: ای زنگ غمت صیقل آئینه من 85شمارهٔ ۲۷۲: ای یاد تو سرمایه بیهوشی من 86شمارهٔ ۲۷۳: ای خون ز تو باده روان دل من 87شمارهٔ ۲۷۴: ای باد سلام من نومید رسان 88شمارهٔ ۲۷۵: ای خون دل از عشق تو در گردن من 89شمارهٔ ۲۷۶: ای وصل تو ناداشته پاس دل من 90شمارهٔ ۲۷۷: ای گلخن غم کرده سرای دل من 91شمارهٔ ۲۷۸: ای عشق تو فرخنده همای دل من 92شمارهٔ ۲۷۹: ای زلف تو جزیه گیر عود دل من 93شمارهٔ ۲۸۰: اشراق دل از غم بتان شاد مکن 94شمارهٔ ۲۸۱: ای ز آتش غم نهفته چاک دل من 95شمارهٔ ۲۸۲: ای عشق تو نور خانه سوز دل من 96شمارهٔ ۲۸۳: ای آتش تو مرهم داغ دل من 97شمارهٔ ۲۸۴: ای وهم تو از مزیفاتی بس کن 98شمارهٔ ۲۸۵: ای دیده عقل کلبه نقاشی کن 99شمارهٔ ۲۸۶: ای مرهم زخم اندرون دل من 100شمارهٔ ۲۸۷: این پند نگاهدار هموار ای تن 101شمارهٔ ۲۸۸: تا یافت شود مگر برای دل من 102شمارهٔ ۲۸۹: تا دور شدی ز چشم غمدیده من 103شمارهٔ ۲۹۰: تیغ از تو ولبیک نهانی از من 104شمارهٔ ۲۹۱: از جاهت صدرا گرفته باج از گردون 105شمارهٔ ۲۹۲: چندانکه نمود بیش کوشش دل من 106شمارهٔ ۲۹۳: چون جزر اصم گوش طبیب دوران 107شمارهٔ ۲۹۴: در سینه چودوزخ آتشی کردم من 108شمارهٔ ۲۹۵: شاها ز زمانه گم شد آسایش من 109شمارهٔ ۲۹۶: گر تیغ غمش ز جان کشد کینه من 110شمارهٔ ۲۹۷: می آمد دی بسان اقبال شهان 111شمارهٔ ۲۹۸: هر روز ز بهر دل بیحاصل من 112شمارهٔ ۲۹۹: یک چند دلافرامش از دنیا کن 113شمارهٔ ۳۰۰: یارب که بکوی خویش پابستم کن 114شمارهٔ ۳۰۱: یارب به که گویم اندرین دیر کهن 115شمارهٔ ۳۰۲: بر پهنه دهر خنگ بیداد مران 116شمارهٔ ۳۰۳: یک عمر اسیر درد پنهان بودن 117شمارهٔ ۳۰۴: یاد آور روی دوست را گل می دان 118شمارهٔ ۳۰۵: ای دوست منم ز جرم شرمنده تو 119شمارهٔ ۳۰۶: ای دیده زکات گیر نظاره تو 120شمارهٔ ۳۰۷: ای راحت سینه سینه رنجور از تو 121شمارهٔ ۳۰۸: ای صبح خجل ز روی فرخنده تو 122شمارهٔ ۳۰۹: جان چون تن و تن چو جان کند قدرت ت ...123شمارهٔ ۳۱۰: در بزم محبت امشب از دولت تو 124شمارهٔ ۳۱۱: شد غرفه به خون جگر آواره تو 125شمارهٔ ۳۱۲: کو عمر که داد عیش بستانم ازو 126شمارهٔ ۳۱۳: هرتن که سرشت بد بود محضر او 127شمارهٔ ۳۱۴: مستیم و خراب کنج میخانه تو 128شمارهٔ ۳۱۵: ای دل نشدی تا به ره عشق آگاه 129شمارهٔ ۳۱۶: در راه تو دیوانه شدن ما را به 130شمارهٔ ۳۱۷: ای سرو ز بالای تو پست افتاده 131شمارهٔ ۳۱۸: دل در غمت از دو کون برداشته به 132شمارهٔ ۳۱۹: جز راه صفا بهیچ ره پای منه 133شمارهٔ ۳۲۰: سر گشتگی دور زمان یعنی چه 134شمارهٔ ۳۲۱: ای عشق مگر مایه بود آمده ای 135شمارهٔ ۳۲۲: من کیستم از خویش به تنگ آمده ای 136شمارهٔ ۳۲۳: من کیستم ای شوخ دل از کف شده ای 137شمارهٔ ۳۲۴: ای تیره شب فراق آخر به سر آی 138شمارهٔ ۳۲۵: از گردش نه مدار غافل نشوی 139شمارهٔ ۳۲۶: اشراق تو هستی ثمر بید کنی 140شمارهٔ ۳۲۷: ای دل تا کی به هرزه تدبیر کنی 141شمارهٔ ۳۲۸: ای دل ز چه از علم وسیطی نکنی 142شمارهٔ ۳۲۹: ای دیده ز اشک بی متاعم نکنی 143شمارهٔ ۳۳۰: ای دیده دگر خرد تباهی نکنی 144شمارهٔ ۳۳۱: ای دیده به آتش آشنائی نکنی 145شمارهٔ ۳۳۲: ای دیده به روشنی چو اختر بادی 146شمارهٔ ۳۳۳: تا روز رخت شد چو شراب عنبی 147شمارهٔ ۳۳۴: تاراج متاع اختیارم کردی 148شمارهٔ ۳۳۵: دل پیش غمت جزیه برد غمناکی 149شمارهٔ ۳۳۶: در ده می لعل لاله گون صافی 150شمارهٔ ۳۳۷: عمری بگذشت از آنکه در خواب شبی 151شمارهٔ ۳۳۸: گرد دل من ز غم حصاری کردی 152شمارهٔ ۳۳۹: هستی بتو قائم است و موجود توئی 153شمارهٔ ۳۴۰: یکدم ز دل فکار بیرون نروی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ