کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پادشاها مهد عالی می‌رود سوی شکار

    لیکن اسباب شدن ما را مهیا هیچ نیست

    خیمه و اسب است و زین جامه اسباب سفر

    جز دو اسب لاغری با بنده زینها هیچ نیست

    نوکرانی نیز نیکو دارم اما هیچ یک

    بر سرش دستار بر تن جبه در پا هیچ نیست

    لاجرم از گفت و گوی نوکران در خانه‌ام

    جز حدیث سرد و تشنیع و تقاضا هیچ نیست

    زیر و بالا چون مگوید مردکی کش روز و شب

    جز زمین و آسمان در زیر و بالا هیچ نیست

    هم عفا الله قرض خواهم کودم فردای من

    می‌خورد با آنکه می‌داند که فردا هیچ نیست

    وجه مرسومی که سلطانم معین کرده بود

    جو به جو مستغرق است و حالا هیچ نیست

    آن محقر چون دهان شاهدان آوازه‌ای

    داشت اما چون نظر کردیم پیدا هیچ نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha