به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرای مشهدی

طغرای مشهدیبیت ها بر گزیده از غزل هاشمارهٔ ۵۳۵: جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری ست - من از بهار چه دیدم، که از خزان بینم

1430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری ست
من از بهار چه دیدم، که از خزان بینم
شب نهال قامتش را دلگشا می خواستیم
برگ ریزانی ازان بند قبا می خواستیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۴: برنیاوردم سری از کهنه اوراق فلک - ...2شمارهٔ ۵۳۵: جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری س ...3شمارهٔ ۵۳۶: تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چ ...4شمارهٔ ۵۳۷: دست مطرب را زآب جویبار تار ساز - ...5شمارهٔ ۵۳۸: وقت و بی وقت بخور می اگرت حوصله ا ...6شمارهٔ ۵۳۹: بی او غم پا و سر ندارم - گر جان ب ...7شمارهٔ ۵۴۰: دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم - ...8شمارهٔ ۵۴۱: دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل ...9شمارهٔ ۵۴۲: ظلمت شام غم از نور سحر می بینم - ...10شمارهٔ ۵۴۳: سرفرازیها کنم چون پای بست او شوم ...11شمارهٔ ۵۴۴: پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم ...12شمارهٔ ۵۴۵: بی لاله رخسارت، گر سیر چمن کردم - ...13شمارهٔ ۵۴۶: داغها دارد دلم از دست بیداد فلک - ...14شمارهٔ ۵۴۷: تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندید ...15شمارهٔ ۵۴۸: نشوم چرا سیه رو، که چو مردمان دید ...16شمارهٔ ۵۴۹: شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم ...17شمارهٔ ۵۵۰: برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم - ...18شمارهٔ ۵۵۱: مجروح چون کلیدیم، ما از زبان مردم ...19شمارهٔ ۵۵۲: گریه شادی ز مینای شراب آموختم - ن ...20شمارهٔ ۵۵۳: گل ز دستم رفته و من خار پیدا می ک ...21شمارهٔ ۵۵۴: تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم - ...22شمارهٔ ۵۵۵: ز خیال دهنت تنگ شکر می گریم - یاد ...23شمارهٔ ۵۵۶: ز بهر صبر بلبل، بی تو در گلزار می ...24شمارهٔ ۵۵۷: من و آن گوشه وحدت، که ز بینایی دل ...25شمارهٔ ۵۵۸: نایب مستی شده هشیاری ام - خواب بد ...26شمارهٔ ۵۵۹: به سودای محبت، عقل ورزیدن نمی دان ...27شمارهٔ ۵۶۰: یک نیستان خنده دارد بر تنم آزادگی ...28شمارهٔ ۵۶۱: ز تاب آتش نظاره ات چو آب شوم - ز ...29شمارهٔ ۵۶۲: همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ...30شمارهٔ ۵۶۳: غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند ...31شمارهٔ ۵۶۴: هرگز نمی گیرد کسی جز درد، بازوی م ...32شمارهٔ ۵۶۵: قبای عافیت در بر ندارم - کلاه دلخ ...33شمارهٔ ۵۶۶: سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوا ...34شمارهٔ ۵۶۷: از بس ز پا فتاده ایام پیری ام - ن ...35شمارهٔ ۵۶۸: برآرد اشکها رنگ کبوترهای صحرایی - ...36شمارهٔ ۵۶۹: بس که رزق ما طفیلی شد ز دیوان قضا ...37شمارهٔ ۵۷۰: جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر ...38شمارهٔ ۵۷۱: نمی گیرد قرار آن شوخ یک دم چون صب ...39شمارهٔ ۵۷۲: خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم - ...40شمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم ...41شمارهٔ ۵۷۴: یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم ...42شمارهٔ ۵۷۵: کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معل ...43شمارهٔ ۵۷۶: طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن ن ...44شمارهٔ ۵۷۷: چه سان منزل شناس راه دل باشم، که ...45شمارهٔ ۵۷۸: بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به ...46شمارهٔ ۵۷۹: تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی ماد ...47شمارهٔ ۵۸۰: در عزای کوهکن از بس که بر هم خورد ...48شمارهٔ ۵۸۱: هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب - ...49شمارهٔ ۵۸۲: همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط ن ...50شمارهٔ ۵۸۳: نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف ...51شمارهٔ ۵۸۴: ندارد انتها باران اشکم - بترس از ...52شمارهٔ ۵۸۵: اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم ...53شمارهٔ ۵۸۶: عاشقان را تاب حرف مردن معشوق نیست ...54شمارهٔ ۵۸۷: برهم خورد از گفتگو، ربط به هم پیو ...55شمارهٔ ۵۸۸: نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده ...56شمارهٔ ۵۸۹: دو بوس از لب لعل جانان گرفتن - بو ...57شمارهٔ ۵۹۰: می رود بر باد، خاکم از لگدکوب ستم ...58شمارهٔ ۵۹۱: بر سر خوان امید، قحط دم آب شد - ب ...59شمارهٔ ۵۹۲: خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی ک ...60شمارهٔ ۵۹۳: باشد اگر امید اثر با گریستن - کی ...61شمارهٔ ۵۹۴: بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من ...62شمارهٔ ۵۹۵: فلک در خورد بالا بردنت می افکند پ ...63شمارهٔ ۵۹۶: بس که بی برگیم، بعد از درگذشتن، ه ...64شمارهٔ ۵۹۷: درد مینای سپهرند همه خلق جهان - چ ...65شمارهٔ ۵۹۸: به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نها ...66شمارهٔ ۵۹۹: پیوسته طلبکار شراب است دل من - گر ...67شمارهٔ ۶۰۰: چون باده می کند مست، ما را هوای ب ...68شمارهٔ ۶۰۱: گر باده می خری، به زر گل خرید کن ...69شمارهٔ ۶۰۲: بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری ب ...70شمارهٔ ۶۰۳: در آتشم فکند که بی دود و دم نشین ...71شمارهٔ ۶۰۴: تا نخندد بر تو صد گوهرشناس - ای خ ...72شمارهٔ ۶۰۵: بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید ...73شمارهٔ ۶۰۶: می نماید خویش را عریان به رندان ع ...74شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست ...75شمارهٔ ۶۰۸: جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران ...76شمارهٔ ۶۰۹: ناکامی ما بین، که به عشرتگه گیتی ...77شمارهٔ ۶۱۰: طالع برگشته کز وی می رسد ما را شک ...78شمارهٔ ۶۱۱: خنده طرب از تو، گریه و فغان از من ...79شمارهٔ ۶۱۲: گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود ...80شمارهٔ ۶۱۳: قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین ...81شمارهٔ ۶۱۴: سر تنها روی چون جاده باید داشتن ط ...82شمارهٔ ۶۱۵: بزم بی نور است، از جام طرب می نوش ...83شمارهٔ ۶۱۶: ز بی برگی بود لبریز رونق گلستان م ...84شمارهٔ ۶۱۷: می رود از گردش گردون، چه زیبا و چ ...85شمارهٔ ۶۱۸: طلب کردم رهی از باغبان درجستن آن ...86شمارهٔ ۶۱۹: مطرب امشب دل به فکر حسن خلقش داده ...87شمارهٔ ۶۲۰: زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن - ...88شمارهٔ ۶۲۱: ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگی ...89شمارهٔ ۶۲۲: ز شوق آنکه بنشیند درو یک لحظه یار ...90شمارهٔ ۶۲۳: شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای ...91شمارهٔ ۶۲۴: ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟ - که ...92شمارهٔ ۶۲۵: ما عشقباز گریه چه دانیم خنده چیست ...93شمارهٔ ۶۲۶: بیهوده گشتیم، مهمان گردون - رزقی ...94شمارهٔ ۶۲۷: ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو ...95شمارهٔ ۶۲۸: هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش ...96شمارهٔ ۶۲۹: در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟ - ...97شمارهٔ ۶۳۰: دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع ...98شمارهٔ ۶۳۱: دختری کز سایه رز می رمید - گشته ر ...99شمارهٔ ۶۳۲: بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن ...100شمارهٔ ۶۳۳: ناله برگشت ز لب از فرح دیدن تو - ...101شمارهٔ ۶۳۴: کردم چو ساز گریه، بیا صد نوا شنو ...102شمارهٔ ۶۳۵: رام کسی نیست یار، کس چه بگوید به ...103شمارهٔ ۶۳۶: بدن غنچه نباشد به صفای تن او - نی ...104شمارهٔ ۶۳۷: در ته دریا، تنش از تشنگی گردید خش ...105شمارهٔ ۶۳۸: گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو ...106شمارهٔ ۶۳۹: بی برکت است چیزی، کان در شماره آی ...107شمارهٔ ۶۴۰: دلم صدره به گلشن رفته، لیکن - ز ش ...108شمارهٔ ۶۴۱: نی به میناکار دارم، نی به خم، نی ...109شمارهٔ ۶۴۲: چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری ...110شمارهٔ ۶۴۳: روز جزا برآیم، ساغر به کف نهاده - ...111شمارهٔ ۶۴۴: باز بر بال و پرم گرد هوس پیچیده - ...112شمارهٔ ۶۴۵: گل قبا آرد بر ما، غنچه گردد افسر ...113شمارهٔ ۶۴۶: ز بس می روید امشب از چراغ ما گل ش ...114شمارهٔ ۶۴۷: پژمرده بود حسن بت دست رسیده - رنگ ...115شمارهٔ ۶۴۸: شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله د ...116شمارهٔ ۶۴۹: دست رد بر ساغر صهبا منه - بدعتی د ...117شمارهٔ ۶۵۰: تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم - ...118شمارهٔ ۶۵۱: از تیرگی چه شکوه به غربت، که همچو ...119شمارهٔ ۶۵۲: ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان ر ...120شمارهٔ ۶۵۳: در سمن زار تنت جلوه کند نیلوفر - ...121شمارهٔ ۶۵۴: کاش عذری در گنهکاری نمی گفتم به ی ...122شمارهٔ ۶۵۵: می بکش، می ولی حکیمانه - خرد از ک ...123شمارهٔ ۶۵۶: بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ...124شمارهٔ ۶۵۷: به قرابه از صبوحی، قدح شراب مانده ...125شمارهٔ ۶۵۸: یارب از نسرین، چراغ لاله را پروان ...126شمارهٔ ۶۵۹: کسی که دیده ور افتاده در سرای وجو ...127شمارهٔ ۶۶۰: دلا اگر سر تعلیم من توانی داشت - ...128شمارهٔ ۶۶۱: طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدی ...129شمارهٔ ۶۶۲: نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسا ...130شمارهٔ ۶۶۳: دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله ...131شمارهٔ ۶۶۴: ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر ب ...132شمارهٔ ۶۶۵: مردمکم داده تن به خاک نشینی - بی ...133شمارهٔ ۶۶۶: از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود ...134شمارهٔ ۶۶۷: ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ...135شمارهٔ ۶۶۸: داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند ...136شمارهٔ ۶۶۹: زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور ...137شمارهٔ ۶۷۰: تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم ...138شمارهٔ ۶۷۱: چه لذت وجود مرا از جوانی؟ - که گش ...139شمارهٔ ۶۷۲: شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم ...140شمارهٔ ۶۷۳: چشم پرخون و نگردید دل ما خالی - ب ...141شمارهٔ ۶۷۴: دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی ...142شمارهٔ ۶۷۵: جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش ت ...143شمارهٔ ۶۷۶: کس چه می داند که پیمانت نمی ماند ...144شمارهٔ ۶۷۷: به آن گل می توانی همچو شبنم گشت ه ...145شمارهٔ ۶۷۸: از بس که دارم زین چمن، درد و غم آ ...146شمارهٔ ۶۷۹: صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی ...147شمارهٔ ۶۸۰: چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی - ...148شمارهٔ ۶۸۱: نه دود است این که بر اطراف روی شم ...149شمارهٔ ۶۸۲: داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی ...150شمارهٔ ۶۸۳: بس که هر سو رخنه دارد کلبه ام چون ...151شمارهٔ ۶۸۴: من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاه ...152شمارهٔ ۶۸۵: بکش ساغر پیاپی تا به رنگ ارغوان ب ...153شمارهٔ ۶۸۶: چشم مرا آب داد، تازگی روی می - رن ...154شمارهٔ ۶۸۷: پریده بلبل و مانده ست آشیان از وی ...155شمارهٔ ۶۸۸: از غم دنیا نباشد هیچ کس جان بردنی ...156شمارهٔ ۶۸۹: ز خوان صحبت یاران، چو شیشه ساعت - ...157شمارهٔ ۶۹۰: بر ما چه سان نخندد، دام و قفس ز ه ...158شمارهٔ ۶۹۱: چو یاقوت از زمین هم در وطن گر پست ...159شمارهٔ ۶۹۲: ما به جای قطره، دریا ریختیم از چش ...160شمارهٔ ۶۹۳: گفتی که در دل تو، نگشود خاطر من - ...161شمارهٔ ۶۹۴: روز و شب جام به کف دارم و محروم ش ...162شمارهٔ ۶۹۵: قتل ما بی دست و پایان را دلیری شر ...163شمارهٔ ۶۹۶: رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت ب ...164شمارهٔ ۶۹۷: در راه کوی جانان، منت کش بلد نیست ...165شمارهٔ ۶۹۸: چون نگرداند ورق، از بیم آه و ناله ...166شمارهٔ ۶۹۹: دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی ...167شمارهٔ ۷۰۰: ای که داری گله از دست فراموشی یار ...168شمارهٔ ۷۰۱: کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیست ...169شمارهٔ ۷۰۲: بر دیده گذارم کف پایی که تو داری ...170شمارهٔ ۷۰۳: گر به مهر همه چون صبح برآرم نفسی ...171شمارهٔ ۷۰۴: آتشین رخسار ما شمعی ست بزم حسن را ...172شمارهٔ ۷۰۵: نخواهی داشت رنگ از سوختن هم، ای خ ...173شمارهٔ ۷۰۶: در کار معنی پروری کافتاده ناحق بر ...174شمارهٔ ۷۰۷: در کوچه زنجیر به خاکم بسپارید - ر ...175شمارهٔ ۷۰۸: قسمت ما درد بسیار است و درمان اند ...176شمارهٔ ۷۰۹: اگر با ما سیه بختان بود ماه جهانت ...177شمارهٔ ۷۱۰: چو رخ در آینه بینی، گل آرزو نکنی ...178شمارهٔ ۷۱۱: زین گونه گر شیرین بود، لعل لب نوش ...179شمارهٔ ۷۱۲: خوش آن کز یاری دوران چو مینا - بب ...180شمارهٔ ۷۱۳: دامن آرزویم پر شده از گوهر اشک - ...181شمارهٔ ۷۱۴: از گل غمها به رنگ غنچه پژمرده است ...182شمارهٔ ۷۱۵: به این بی برگی ات در برگرفتم، نرگ ...183شمارهٔ ۷۱۶: از نیک و بد کشیدیم، آزار آشنایی - ...184شمارهٔ ۷۱۷: چون ز تنهایی غربت برهانم خود را؟ ...185شمارهٔ ۷۱۸: کنم گر جان فدای کودک اشک - به خون ...186شمارهٔ ۷۱۹: بس که برگرد تو گشتم، سر من می گرد ...187شمارهٔ ۷۲۰: زندگی می آورد ای شمع، آب جوی صبح ...188شمارهٔ ۷۲۱: نه تلاش سیر گلشن، نه سر کنار جویی ...189شمارهٔ ۷۲۲: در دیار غم به غیر از کودکان اشک م ...190شمارهٔ ۷۲۳: چو آن سربسته مینایی که دارد باده ...191شمارهٔ ۷۲۴: باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو ...192شمارهٔ ۷۲۵: حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی ...193شمارهٔ ۷۲۶: از بس که به ما نظر نداری - در خاط ...194شمارهٔ ۷۲۷: ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری ...195شمارهٔ ۷۲۸: طرب می چکد از صدای صراحی - مقام ن ...196شمارهٔ ۷۲۹: شکری شود زبانم، چو به حرف من بخند ...197شمارهٔ ۷۳۰: سرکشی در صورت افتادگی زیبنده نیست ...198شمارهٔ ۷۳۱: ای روی تو سردفتر گلهای بهاری - به ...199شمارهٔ ۷۳۲: دهان غنچه، روی گل، جبین نسترن دار ...200شمارهٔ ۷۳۳: بس که از روی نزاکت بر ما می آیی - ...201شمارهٔ ۷۳۴: به ز سر رشته عقل است گر از طره خو ...202شمارهٔ ۷۳۵: تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، باز ...203شمارهٔ ۷۳۶: دلا مخواب که در کارخانه قسمت - صف ...204شمارهٔ ۷۳۷: هر طرف صد گل سیراب نشاط است، ولی ...205شمارهٔ ۷۳۸: گشودم لب که با مطرب برآرم یک نفس ...206شمارهٔ ۷۳۹: خورشید مشت خاری ست، جایی که گل تو ...207شمارهٔ ۷۴۰: گل نورسی، ولیکن ز غرور تازگیها - ...208شمارهٔ ۷۴۱: یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت ...209شمارهٔ ۷۴۲: به زلفت می کند از آشنایی شانه همر ...210شمارهٔ ۷۴۳: قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک - ...211شمارهٔ ۷۴۴: رویش چو آفتاب است، او را نمی شناس ...212شمارهٔ ۷۴۵: جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه ف ...213شمارهٔ ۷۴۶: به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی ...214شمارهٔ ۷۴۷: گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غم ...215شمارهٔ ۷۴۸: جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی - ...216شمارهٔ ۷۴۹: من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در ب ...217شمارهٔ ۷۵۰: از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن ...218شمارهٔ ۷۵۱: بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی - ...219شمارهٔ ۷۵۲: آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت ...220شمارهٔ ۷۵۳: بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی ...221شمارهٔ ۷۵۴: ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و ...222شمارهٔ ۷۵۵: نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی - ر ...223شمارهٔ ۷۵۶: هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نی ...224شمارهٔ ۷۵۷: رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی - خون ...225شمارهٔ ۷۵۸: در باغ گیتی، شد قسمت من - رزق معل ...226شمارهٔ ۷۵۹: سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را ...227شمارهٔ ۷۶۰: چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری ...228شمارهٔ ۷۶۱: ای شوخ لاله رخسار، باغ و بهار مای ...229شمارهٔ ۷۶۲: ندارد دیده ما طالع نظاره رویی - چ ...230شمارهٔ ۷۶۳: کهنه شد گلشن، ز جوی شیشه آبی نوش ...231شمارهٔ ۷۶۴: گل را نبود رونق رویی که تو داری - ...232شمارهٔ ۷۶۵: تازگیهای بهار از گل تر مستغنی ست ...233شمارهٔ ۷۶۶: غیر اگر سویت ببیند، رونپوشی، رخ ن ...234شمارهٔ ۷۶۷: صبوحی می کنم در اول شب - کنم چون ...235شمارهٔ ۷۶۸: برون رفتن چو تیر از خانه، می زیبد ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ