کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون پریشان است زلف یار ما
    جز پریشانی نباشد کار ما
    او بهر صورت که بنماید جمال
    هم بدان معنی بود اظهار ما
    گفت آن خورشید مه رویان به بین
    در دل هر ذره ی دیدار ما
    گفتم او را من نیم جمله توئی
    گفت آری ماگل و تو خار ما
    گفت دانی آفتاب و ماه چیست
    لمعه ی از روی پر انوار ما
    یک شبی میگفت آن شمع طراز
    سوختی از عشق آتش بار ما
    او بود خورشید و ما چون سایه ایم
    این بود ابحار و ثم الدار ما
    ساغر می داد و ما را مست کرد
    گفت کوهی فاش کن اسرار ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha