کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱: چون پریشان است زلف یار ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون پریشان است زلف یار ما جز پریشانی نباشد کار ما او بهر صورت که بنماید جمال هم بدان معنی بود اظهار ما گفت آن خورشید مه رویان به بین در دل هر ذره ی دیدار ما گفتم او را من نیم جمله توئی گفت آری ماگل و تو خار ما گفت دانی آفتاب و ماه چیست لمعه ی از روی پر انوار ما یک شبی میگفت آن شمع طراز سوختی از عشق آتش بار ما او بود خورشید و ما چون سایه ایم این بود ابحار و ثم الدار ما ساغر می داد و ما را مست کرد گفت کوهی فاش کن اسرار ما کوهی