فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۴: در غمت کارم بچشم اشکبار افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در غمت کارم بچشم اشکبار افتاده است چشم را با دل مرا با چشم کار افتاده است لاله ها را چاک می بینم گریبان غالبا آن سهی قد را گذر بر لاله زار افتاده است پای بر سبزه نهادی رشک زد آتش بآب یا ز تو عکسی بآب جویبار افتاده است هر که رخسار تو را با چشم مستت دید گفت گلشنی را ترک مستی بر کنار افتاده است چشم گر افکنده بر اشک من از رحم نیست مست بر آب روان بی اختیار افتاده است هست هر نقشی که قدرت می کشد مرغوب لیک از همه مرغوب تر نقش نگار افتاده است چشم من جرم فضولی را نمی دانم که چیست گر چه می دانم ز چشم اعتبار افتاده است فضولی بغدادی