فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۲: عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت عشق از فرهاد صورت یافت از من جان گرفت تا در آرد نقش شیرین را بمهمانی درو خانه در بیستون فرهاد سرگردان گرفت گر سر دعوی ندارد بهر خون کوهکن بیستون را صورت شیرین چرا دامان گرفت نیست لاله کوهکن انداخت سوی بیستون سینه پر خون که از داغ دل سوزان گرفت گر چه مشکل بود بر فرهاد کار بیستون جان شیرین داد بر خود کار را آسان گرفت دل بخون شد غرق با تیر تو از سوز درون سوخت در تن آتشی از شعله در پیکان گرفت دید سرگردانی سیاح صحرای امید بهر آسایش فضولی دامن حرمان گرفت فضولی بغدادی