فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۹۰: هوای خاک درت باز در سر افتادست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوای خاک درت باز در سر افتادست ز هر چه هست مرا این هوا در افتادست مرا چه کار به از آه و ناله است کنون که کار با تو چو شوخ ستمگر افتادست چرا ز چشم تو بر من نمی افتد نظری مگر که قاعده مردمی در افتادست ز زلف یار صبا تا گشاده است گره گره بکار دل درد پرور افتادست من از کجا و نجات از بلا چنین که دلم بدام آن سر زلف معنبر افتادست ز ذوق عشق بتان نیست عقل را خبری چرا که رتبه این ذوق برتر افتادست فتاده است فضولی بخاک رهگذرت بیا که بی تو غریبی ببستر افتادست فضولی بغدادی