فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳: از جان بدود دل غم خالت برون نرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جان بدود دل غم خالت برون نرفت وز دیده این سواد بسیلاب خون نرفت از چاک سینه ام بدرون سر نهاد اشک وز سینه ام حرارت سوز درون نرفت از حسن الفتیست که گر رفت کوهکن هرگز خیال او ز دل بیستون نرفت آورد تاب جسم نزارم بآه دل در حیرتم ز خاک که بر باد چون نرفت ساقی مرا علاج دگر کن که گرد درد ز آیینه دلم بمی لاله گون نرفت صد دور کرد چرخ ولیکن بهیچ دور تاب بلا ز رشته بخت زبون نرفت در راه عشق کرد فضولی وداع دل عاقل کسیست کز پی اهل جنون نرفت فضولی بغدادی