فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۷۵: مه من شام غمت را سحری پیدا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه من شام غمت را سحری پیدا نیست آه ازین غم که ز مهرت اثری پیدا نیست بر تو گر من نگزینم دگری نیست عجب چه کنم در همه عالم دگری پیدا نیست دل شد آواره و زد عشق تو آتش در تن خانه سوخت زآتش شرری پیدا نیست غالبا سیل غمت برد ز جا دلها را کز دل گم شده ما خبری پیدا نیست گم شدم در صف عشاق نپرسید آن مه که درین دایره خونین جگری پیدا نیست اشک را خوار مبینید که در بحر وجود طلبیدیم ازین به گهری پیدا نیست در ره عشق فضولی دم رسوایی زد چند گویید که صاحب نظری پیدا نیست فضولی بغدادی