فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰: مه دلاک من آیینه اهل نظر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه دلاک من آیینه اهل نظر است هر زمان صید کسی کرده بشکل دگر است در تمنای وصال دم تیغش همه دم عاشقان را تن چون موی بخونابه تر است همه را غرقه بخونست دل از غمزه او رگ جان همه را غمزه او نیشتر است بکفی تیغ گرفته بکفی سنگ مدام بر سر عربده با عاشق خونین جگر است پایمال الم از تیغ ستمکاری اوست تن عشاق که باریک تر از موی سر است آهم از چرخ برین می گذرد در غم او آه ازین غم که ز حال دل من بی خبر است چاک چاکست ز غم سینه ما چون شانه وه که ملک دل ما را غم او رخنه گر است نشود قطع بمقراض جفا پیوندش بس که پیوسته دلم بسته آن سیمبر است هوسی در سرت افتاد فضولی زان مه حذری کن که درین واقعه سر در خطر است فضولی بغدادی