فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶: شبی آمد بخوابم یار و برد از دیده خوابم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی آمد بخوابم یار و برد از دیده خوابم را سبب آن خواب شد بیداری چشم پر آبم را ز باد تند ناصح موج دریا بیش می گردد چه سود از کثرت پندت دل پر اضطرابم را بتی دیدم روان شد خون دل از دیده ام هر سو فلک در بزم غم بر سنگ زد جام شرابم را درون دل بتیغ شوق شد پر کاله پر کاله چه داند چیست مضمون هر که نگشاید کتابم را نمی خواهم که از خوبان شکایت بر زبان رانم همان بهتر نپرسد هیچ کس حال خرابم را چو تاری گشته ام از ضعف و ضعفم پیش می گردد فلک هر چند می گرداند افزون پیچ و تابم را فضولی نیست امکان وفا در مردم عالم مدان بیهوده زین جمع پریشان اجتنابم را فضولی بغدادی