صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۰۶: چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی غم به گرد من نمی گردد ز بی غمخوارگی چاره این چاره جویان را مکرر کرده ام امتحان از دردمندی ها همان بیچارگی نیستم بر خاطر صحرا گران چون گردباد کرده ام تا راست قامت، می برم آوارگی گر نمی آری چراغی آه سردی هم بس است پا مکش ای سنگدل از خاک ما یکبارگی چاک تهمت بود اگر بر جامه یوسف گران عاقبت شد شهپر پرواز کنعان، پارگی ما عبث در زلف او دل بر اقامت بسته ایم حاصل سنگ از فلاخن نیست جز آوارگی روزی روشندلان دل خوردن است از آسمان قسمت اخگر ز خاکستر بود دلخوارگی عیبها را کیمیای فقر می سازد هنر بر لباس تنگدستان پینه نبود پارگی داشت صائب چاره جویی دربدر دایم مرا پشت بر دیوار راحت دادم از بیچارگی صائب تبریزی