صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۵۵: در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای از حساب زندگی روزشمار آسوده ای چون می گلرنگ خون عاشقان غماز نیست از غبار خط چرا این خاک بر لب سوده ای؟ از پشیمانی مشو غافل که روز بازخواست برگ عیش توست هر دستی که بر هم سوده ای بی قراران نیستند آسوده در زیر زمین از گرانجانیتو بر روی زمین آسوده ای بحر رحمت از تو هر ساعت به رنگی می شود بس که دامن را به الوان گناه آلوده ای تا ز خود بیرون نمی آیی سفر ناکرده ای گر به مژگان سنگلاخ دهر را پیموده ای ترک هستی کن که خاکت می فشارد در دهن این می ناصاف را صدبار اگر پالوده ای رو اگر در کعبه آری سجده بت می کنی تا ز زنگار خودی آیینه را نزدوده ای گرچه داری در میان خرمن افلاک جای از غلوی حرص چون موران کمر نگشوده ای پیش پای سیل افتاده است صحرای وجود تو ز غفلت در خطرگاهی چنین آسوده ای عشق را در پرده ناموس پنهان می کنی چهره خورشید را صائب به گل اندوده ای صائب تبریزی