صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۴۷: دیده روشن می شود از خط عنبر یار او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده روشن می شود از خط عنبر یار او می برد زنگ از دل آیینه ها زنگار او جامه فانوس گردد پرده شرم و حیا برفروزد از شراب لعل چون رخسار او کوه تمکینش زبان بند فغان ها گشته است برنمی آید صدا از کبک در کهسار او از خرامش بس که کیفیت تراوش می کند نقش پا رطل گران می گردد از رفتار او ما به بوی پیرهن کردیم چون یعقوب صلح وقت چشمی خوش که روشن گردد از دیدار او بستر آرام پروانه است خواب روز شمع وای بر آن کس که بیدارست دایم یار او هر که دارد ناله ای، صائب در آن کو محرم است بلبل خاموش را ره نیست در گلزار او صائب تبریزی