صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۲۵: در عشق اگر صادقی از قرب حذر کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در عشق اگر صادقی از قرب حذر کن چون آینه از دور قناعت به نظر کن زان چهره کز او جای عرق می چکد آتش در کار من سوخته دل نیم شرر کن زان چاه زنخدان که پر از آب حیات است یک قطره عنایت به من تشنه جگر کن دل باز نمی آید ازان زلف دلاویز زان یار سفرکرده قناعت به خبر کن منمای به کوته نظران چهره خود را از آه من ای آینه رخسار حذر کن با تیره دلی چهره مطلب نتوان دید این آینه را صیقلی از آه سحر کن تسلیم بود جوشن داودی آفات در رهگذر تیر قضا سینه سپر کن لنگر نتوان کرد درین عالم پرشور چون موج ازین بحر پرآشوب گذر کن چون سرو اگر از جمله آزاده روانی با بار دل خویش قناعت ز ثمر کن هر چند ز ما هیچکسان کار نیاید کاری که به همت رود از پیش، خبر کن بی رشته محال است که گلدسته شود جمع شیرازه اوراق دل از آه سحر کن شاید که به آن گوهر نایاب بری راه یک چند ز سر پای درین بحر خطر کن صائب چو صدف گر لب دریوزه گشایی حاجت طلب از مردم پاکیزه گهر کن صائب تبریزی