صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۹۸: از دستبرد ناله آتش زبان من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دستبرد ناله آتش زبان من چون جوی شیر، آب شده است استخوان من تا دست می زنی به هم، از دست رفته ام بر بادپای گرد سوارست جان من گلچین به جای گل کف افسوس می برد از باغ و بوستان همیشه خزان من انگشت اگر شود خس و خاشاک این چمن نتوان سخن چو غنچه کشید از زبان من ذرات روزگار بود خوشه چین مرا گرم است ازان چو مهر جهانتاب نان من از بانگ صور، لذت افسانه می برد درمانده است حشر به خواب گران من تیر از تنم چو موی برون آید از خمیر از سنگ بس که نرم شده است استخوان من یارب چه کرده ام، که دو منزل یکی کند گرد کسادی از عقب کاروان من چون غنچه صدهزار خم و پیچ خورده است در تنگنای مهر خموشی زبان من از خارخار سینه مرا آشیان بس است گو برق حادثات بسوز آشیان من از موج گریه دامی در خاک کرده است در هر گل زمین مژه خون فشان من تا لعل آتشین ترا بوسه داده ام چون لاله سوخته است ز دل تا زبان من پاک است همچو خانه آیینه، خانه ام راز نهان بود گل باغ عیان من صائب هزار حیف که در روزگار نیست یک اهل دل که فهم نماید زبان من صائب تبریزی