صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۳۳: به آب و گل چه فرو رفته ای نظر وا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آب و گل چه فرو رفته ای نظر وا کن ازین خرابه چو سیلاب رو به دریا کن مباش کم ز نسیم سحر درین گلزار تو هم به خوش نفسی غنچه دلی وا کن نگشته تنگ زمان سفر، ز دانه اشک برای راه فنا توشه ای مهیا کن درین دو هفته که ابر بهار در گذرست تو نیز دامن امید چون صدف وا کن مشو چو خوشه به یک سر درین چمن قانع بکوش و چشم و دل خویش هر دو بینا کن حریف بحر نگردد شناوری، زنهار نشسته دست ز جان، دست عجز بالا کن فکنده است ترا دربدر دهان سؤال ببند یک در و صد در به روی خود وا کن ز سنگ خاره دم تیغ زود برگردد به هر که با تو کند دشمنی مدارا کن همیشه دور به کام کسی نمی گردد به خنده حاصل خود صرف همچو مینا کن نمی توان به پر عقل شد فلک پرواز ز عشق، صائب بال و پری مهیا کن صائب تبریزی