صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۲۶: مباش درصدد بی شمار خندیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مباش درصدد بی شمار خندیدن که صبح باخت نفس از دوبار خندیدن دل از گشایش لبها چو پسته نگشاید خوش است از ته دل غنچه وار خندیدن یکی هزار کند نقد زندگانی را به روی سوختگان چون شرار خندیدن جهان به چشم حسودان سیاه می سازد چو لاله با جگر داغدار خندیدن درآ به عالم سختی کشان و عشرت کن که ریخته است درین کوهسار خندیدن بود گشادن آغوش در وداع حیات درین زمانه ناپایدار خندیدن فریب عشرت دنیا مخور که بی دردی است برون نرفته ازین نه حصار خندیدن نمود آب عقیق ترا غبارآلود ز زیر لب به من خاکسار خندیدن دهان غنچه و چشم ستاره و لب صبح گذاشتند به آن گلعذار، خندیدن خبر نیافته ز انجام کار خود صائب ز غفلت است در آغاز کار خندیدن صائب تبریزی