صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۹۹: غم به اشک از دل غمناک نیاید بیرون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم به اشک از دل غمناک نیاید بیرون به گرستن گره از تاک نیاید بیرون از کف ساده آیینه برون آمد موی دانه ماست که از خاک نیاید بیرون ریشه در مغز اجابت نتواند کردن ناله ای کز دل صد چاک نیاید بیرون نیست اندیشه محشر دل سودازده را دانه سوخته از خاک نیاید بیرون نیست ممکن که پر و بال تواند وا کرد تا دل از بیضه افلاک نیاید بیرون آتش ظلم به یک چشم زدن می میرد برق از بوته خاشاک نیاید بیرون نشأه باده گلرنگ به تخت است مدام دولت از سلسله تاک نیاید بیرون (هیچ بسمل نکشد سر به گریبان عدم که ازان حلقه فتراک نیاید بیرون) کشش عشق شرار از جگر سنگ کشد آه چون از دل غمناک نیاید بیرون؟ (زاهد از پرورش زهد ریایی عجب است اگر از خاک تو مسواک نیاید بیرون) (دست بیعت به خزان فل بهاران دادم) به سبکدستی من تاک نیاید بیرون) (نظر تربیت دهر علاجش نکند هر که از بوته دل، پاک نیاید بیرون) (سخن صائب اگر بگذرد از عرش بلند آفرین از لب ادراک نیاید بیرون) صائب تبریزی