صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۱۷: ز روی آتشین شمع اگر شد انجمن روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز روی آتشین شمع اگر شد انجمن روشن شبستان جهان گردید ازان سیمین بدن روشن شهید عشق مستغنی ز شمع دیگران باشد که سازد خاک خود را لاله خونین کفن روشن به خاکش تا به دامان قیامت نور می بارد چراغ هر که گردید از دم گرم سخن روشن زر گل تا قیامت می کند رقص سپند آنجا گلستانی که شد از شعله آواز من روشن به سیلی می کند اخوان جهان تاریک در چشمش چراغ روی هر کس شد چو یوسف از وطن روشن به خون می غلطد از رشک عقیق آتشین او سهیلی کز فروغش شد جگرگاه یمن روشن فغان کز خط چراغ زیر دامن شد لب لعلی که چون فانوس بود از پرتوش چاه ذقن روشن ز کار هر کسی ظاهر شود خون خوردنش صائب ز جوی شیر باشد سرگذشت کوهکن روشن صائب تبریزی