صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۱۶: زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن چراغ ماه را از شمع رویت پیش پا روشن اگر من از غبار خاطر خود پرده بردارم نگردد تا قیامت آب این نه آسیا روشن نمی یابد مسیح از ناتوانی جسم زارم را خوشا کاهی که ضعف او شود بر کهربا روشن به داغ منت و درد ندامت برنمی آیی مکن از خانه همسایه هرگز شمع را روشن نسیم صبح چون پروانه افتاده است در پایش چراغی را که سازد پرتو لطف خدا روشن فلک با تنگ چشمان گوشه چشم دگر دارد که چون فرزند کور آید، شود چشم گدا روشن ز فیض روح سید نعمت الله است این صائب اگر نه روی او بودی، نگشتی چشم ما روشن صائب تبریزی