صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۱۱: مروت نیست جرم بوسه دزدان را نبخشیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مروت نیست جرم بوسه دزدان را نبخشیدن که بس باشد قصاص این گناه سهل، لرزیدن مرا زان قد موزون نیست جز خمیازه خشکی خنک آبی که بتواند به پای سرو غلطیدن بهار خنده را در آستین چون غنچه پنهان کن که می شوید رخ گل را به خون بی پرده خندیدن ز شبنم چهره پوشیدن رویان رنگ می بازد به هر تردامنی چون گل مناسب نیست جوشیدن به از گرد یتیمی دایه گوهر را نمی باشد خط نورسته را ظلم است ازان عارض تراشیدن ندارم محرمی چون کوهکن تا در دل گویم ز سنگ خاره می باید مرا آدم تراشیدن ز غفلت در گذر تا دامن منزل به دست آری که گردد ره دو چندان از میان راه خوابیدن گران کردن مروت نیست بار ناتوانان را نمی باید ز بیمار گران احوال پرسیدن ز غفلت پیرو طول امل را نیست دلگیری ره خوابیده را سیری نمی باشد ز خوابیدن مپیچ ای بی جگر زنهار از تیغ شهادت سر نفس در زیر آب زندگی ظلم است دزدیدن نگردد خارخار حرص کم از جمع سیم و زر تهی چشم فزاید دام را از دانه پاشیدن به دل خوردن درین بستانسرا صائب قناعت کن که روی مرغ را بر خاک مالد دانه برچیدن صائب تبریزی