صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۵۹: تا برآورد آن بهشتی روی از بر پیرهن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا برآورد آن بهشتی روی از بر پیرهن بر تن سیمین بران شد از عرق تر پیرهن از عرق زد ماه کنعان غوطه ها در رود نیل تا ز مستی چاک زد آن سیم پیکر پیرهن از لطافت معنی نازک نمی آید به چشم کاش آن سیمین بدن می داشت در بر پیرهن پرتو مهتاب می سازد کتان را تار و مار کی شود پوشیده آن سیمین بدن در پیرهن؟ باده گلگون به رنگ خود برآرد شیشه را زان تن چون برگ گل گردید احمر پیرهن می شود چون روی ماه مصر از سیلی کبود گر ز برگ گل کند آن نازپرور پیرهن هر که را از پوست چون بادام بیرون آورد عشق شیرین کار می پوشد ز شکر پیرهن پرده پوش ما سیه رویان حجاب ما بس است کز بهار خود کند ایجاد، عنبر پیرهن شور سودا فارغ از فکر لباسم کرده است از کف خود می کنم چون بحر در بر پیرهن نیست چون مجمر به عود خام صائب چشم من تا ز دود دل توان کردن معطر پیرهن صائب تبریزی