صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۴۰: ساقی از میخانه عالمتاب می آید برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی از میخانه عالمتاب می آید برون گوهر شهوار خوب از آب می آید برون عشق سرگردانیی دارد، ولی خون می خورد کشتی هر کس ازین گرداب می آید برون در فروغ عشق نور عقل گردیده است محو وای بر شمعی که در مهتاب می آید برون پیچ و تاب از جوهر شمشیر اگر بیرون رود جان عاشق هم ز پیچ و تاب می آید برون گریه ما بی قراران را عیار دیگرست جای اشک از چشم ما سیماب می آید برون صبح از خون شفق دامان خود را پاک کرد همچنان از زخم ما خوناب می آید برون بی ظهور عشق عاشق در حجاب نیستی است ذره با خورشید عالمتاب می آید برون دست تا بر ساز زد مطرب، دل ما خون گریست از زمین ما به ناخن آب می آید برون عقل در هر آب سهلی دست و پا گم می کند عشق صائب سالم از غرقاب می آید برون صائب تبریزی