صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۱۱: از هواداران شود دایم مکدر شمع من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از هواداران شود دایم مکدر شمع من از پر پروانه دارد تیغ بر سر شمع من پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه می شود دست حمایت آستین بر شمع من از مروت می کند روشن چراغ خصم را گر به ظاهر می شود خامش ز صرصر شمع من گردنی در زیر تیغ از موم دارد نرم تر در نظر دارد همانا بزم دیگر شمع من زندگی نتوان به کوشش یافت، ورنه عمرها غوطه زد در بحر ظلمت چون سکندر شمع من باشد از جوش هواداران می روشن مرا دارد از بال و پر پروانه ساغر شمع من در شبستانی که دارد صد سمندر هر شرار شد ز بی پروانگی ها تیر بی پر شمع من گوهر خود را ز چشم زخم می دارد نگاه گر نسازد دامن فانوس را تر شمع من از زبان آتشینم عالم دل زنده شد صد چراغ کشته را شد افسر زر شمع من دیده گوهرشناسی نیست، ورنه بزم را تازه رو دارد ز اشک پاک گوهر شمع من سرد مهری صائب از جا درنمی آرد مرا در گذار باد می سوزد به لنگر شمع من صائب تبریزی