صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۶۷: با کمند زلف تسخیر دل افگار کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کمند زلف تسخیر دل افگار کن این کهن اوراق را شیرازه از زنار کن نیست جرمی در جهان بالاتر از هستی تو تا نفس در سینه داری صرف استغفار کن بر لب بام آ، به زردی چون نهد رو آفتاب وقت رفتن شربتی در کار این بیمار کن در خراب آباد عالم آشنارویی نماند روی چون آیینه خورشید در دیوار کن دزد آتشدست غفلت در کمین فرصت است شمع بالین خود از چشم و دل بیدار کن هیچ کس را نیست در روی زمین درد سخن نامه خود را به کار رخنه دیوار کن نیستی صائب حریف منت ابر بهار کشت خود را سبز از مژگان گوهربار کن صائب تبریزی