صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۹۶: گر چو غواصان توانی پای از سر ساختن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چو غواصان توانی پای از سر ساختن می توانی جیب و دامن پرز گوهر ساختن ایمنند آزاد مردان از پریشان خاطری فرد را نتوان مجزا همچو دفتر ساختن گر به این دستور گردد دستگاه عیش تنگ صبح نتواند تبسم را مکرر ساختن همچو مجنون می کند تسخیر وحش و طیر را هر که بتواند ز موی خویش افسر ساختن بی مثال افتاده یارم، ورنه چون فرهاد من بیستون را می توانستم مصور ساختن شمه سهلی است از نیرنگ سازی های حسن بوسه در پیغام های تلخ مضمر ساختن حلقه بر هر در زدن سرگشتگی می آورد چون کلید قفل می باید به یک در ساختن همچو موران از قناعت دست صائب برمدار تا شود آسان ترا از خاک شکر ساختن صائب تبریزی