صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۶۷: به مهر داغ رسیده است جمله اعضایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به مهر داغ رسیده است جمله اعضایم ز پای تا به سر خویش چشم بینایم چه لازم است چو مجنون شوم بیابان گرد؟ که از غبار دل خود بس است صحرایم نمی شود نشود داغ لاله ها ناسور که دشت کان نمک شد ز شور سودایم بغیر خانه زنجیر ازین جهان خراب به هیچ خانه دیگر نمی رود پایم مرا به غیرت همکار احتیاجی نست ز ذوق کار مهیاست کار فرمایم به سنگ رفته فرو پای من ز دل سختی نمی برد سخن سرد ناصح از جایم مرا ز قرب گرانان همین کفایت بس که کوه قاف سبک شد به دل چو عنقایم به نرخ خاک ز من مشتری نمی گیرد ز بس که گرد کسادی گرفته کالایم نهان چگونه کنم راز عشق را صائب؟ که همچو نامه واکرده است سیمایم صائب تبریزی