صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۹۳: زمین کان نمک گردیده است از شور سودایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمین کان نمک گردیده است از شور سودایم به جای گرد مجنون خیزداز دامان صحرایم ریاض دردمندی را من آن نخل برومندم که می ریزد چو اوراق خزان داغ از سراپایم خلل در لنگر تمکین من طوفان نیندازد ز بس از گوهر سنجیده لبریزست دریایم ندارد نقطه خاک سیه روشندلی چون من فلک واکرده مکتوبی است پیش چشم بینایم درین دریای پر آشوب خود را جمع چون سازم؟ که وحشت می کند از یکدگر چون موج اعضایم به دنبال تمنا می روم با آن که می دانم که می سازد بیابان مرگ ناکامی تمنایم فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم درین معموره وحشت فزا در هر کجا باشم بغیر از گوشه دل، عضو بیرون رفته از جایم ز فکر نرگس مخمور او بیماریی دارم که می سوزد به جای شمع بر بالین مسیحایم خدا از بر گریز این نوبهاران را نگه دارد که از فیض هوا قد می کشد چون سرو مینایم در احیای سخن می کرد انفاسم مسیحایی اگر درد سخن می داشت صائب کارفرمایم صائب تبریزی