صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۴۳: ما به اکسیر قناعت خاک را زر کرده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما به اکسیر قناعت خاک را زر کرده ایم زهر را بسیار از یک خنده شکر کرده ایم نیست غیر از ساده لوحی در بساط ما کمال صفحه آیینه ای جون طوطی از بر کرده ایم در شکست ما تأمل چیست ای موج خطر؟ ما درین دریا به امید تو لنگر کرده ایم بیمی از آتش ندارد شوخی ما چون سپند رقصها در دامن صحرای محشر کرده ایم پوست می اندازد از اندیشه اش کام صدف آب تلخی را که ما در سینه گوهر کرده ایم روز محشر جرم ما را پرده داری می کند مشت خاکی کز سر کوی تو بر سر کرده ایم از سر تن پروری بگذر که ما صیاد را در قفس از جلوه پهلوی لاغر کرده ایم صائب از تسخیر آن آهوی وحشی عاجزیم از سخن هرچند عالم را مسخر کرده ایم صائب تبریزی