صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۶۷: شد ز بیقدری غبار دیده ها شعر ترم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد ز بیقدری غبار دیده ها شعر ترم مهره گل گشت از گرد کسادی گوهرم بس که کشتی را به خشکی بست پیر میفروش دست خواهش چون سبو شد خشک درزیر سرم گفتم از می گرد کلفت را فرو شویم زدل می چو داغ لاله خون مرده شد در ساغرم عندلیبی را دهن پر زر نکردم در بهار عاقبت چون گل به کوری خرج آتش شد زرم گرچه پیری آتش شوق مرا خاموش کرد می شود روشن چراغ مرده از خاکسترم غوطه در دریای آتش تا ز یکرنگی زدم چون سمندر جوشن داود شد بال و پرم دیده من تا به خورشید جمال او فتاد می کند رقص روانی در چشم ترم صائب تبریزی