صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۵۸: جامه ای می خواست دل بر قامت رعنای زخم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جامه ای می خواست دل بر قامت رعنای زخم آخر آمد ناوک اوراست بر بالای زخم در حریم سینه ام هر جا نفس پا می نهد کاروان زخم افتاده است بر بالای زخم خنده بیدردی است در آیین ماتم دوستان می کشد آخر مرا این خنده بیجای زخم غیر حرف شکوه مرهم نیارد بر زبان ناوک او اگر زند انگشت بر لبهای زخم می شود بر دست من هر داغ گردابی ز خون آستین هر گه کشم بر چشم خونپالای زخم گشته ام صائب خلاص از دستبرد بیغمی تا کشیده تیغ او بر سینه ام طغرای زخم صائب تبریزی