صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۶۲: زخط سبز شود بیش لعل دلبر صاف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خط سبز شود بیش لعل دلبر صاف هنوز از پر طوطی نگشته شکر صاف عجب که حسن گذارد اثر ز من باقی که می کنم به کتان ماهتاب انور صاف دل تو نیست پذیرای آه من، ورنه ز سنگ می جهد این ناوک سبکپر صاف نزاکت تو کند ثفل از نبات برون وگرنه کرده ام این قند را مکرر صاف چو آب خضر ز خط غوطه در سیاهی زد رخی که بود چو آیینه سکندر صاف قدم برون منه از حد خود که می گردد ز آرمیدگی خویش آب گوهر صاف مکن ز تیرگی بخت شکوه چون خامان که در حمایت خاکسترست اخگر صاف خوشم چو نافه خونین جگر به خرقه فقر که می شود ز نمد به شراب احمر صاف اگر به آینه دل صاف می کند زنگی امید هست شود چرخ با هنرور صاف ز آب، آینه تار تیره تر گردد کجا ز باده شود خاطر مکدر صاف ؟ ز دل به جام هلالی برآر ریشه غم که صیقل آینه را می کند ز جوهر صاف کنند آینه وآب صلح اگر با هم به خضر نیز شود سینه سکندر صاف ز خاکمال حوادث متاب رو صائب که از غبار یتیمی است آب گوهر صاف صائب تبریزی