صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۹۲: نکشیدیم شبی سیمبری در بر خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نکشیدیم شبی سیمبری در بر خویش دست ماهمچو سبو ماند به زیر سر خویش نیست پروانه من قابل دلسوزی شمع مگر ازگرمی پرواز بسوزم پر خویش گردن شیشه می حکم بیاضی دارد که کسی از خط پیمانه نپیچد سر خویش چند مژگان تو بااهل نظر کج بازد؟ هیچ کس تیر نینداخته بر لشکر خویش نیستی اخگر، ازین پرده نیلی بدر آی چند در پرده توان بود زخاکستر خویش؟ کشتی خویش به ساحل نتوانی بردن تادرین بحر فلاخن نکنی لنگر خویش چون به بیداری ازان روی نظر بردارد؟ آنکه در خواب نهد آینه زیرسرخویش خبر از مستی سرشار ندارد صائب هرکه مستانه نزد در دل خم ساغر خویش صائب تبریزی