صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۷۶۸: خط برآورد وترو تازه است بستانش هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط برآورد وترو تازه است بستانش هنوز می چکد خون بهارازخارمژگانش هنوز می توان گل چیداز روی عرقناکش همان می توان می خورد از لبهای خندانش هنوز می تواندهمچومغزپسته درشکرگرفت طوطیان خوش سخن را شکرستانش هنوز رشته طول امل رامی دهد عمردراز باکمال کوتهی زلف پریشانش هنوز ناله زنجیر نتواند نفس را راست کرد از هجوم بندیان درکنج زندانش هنوز گر چه صبح عارضش شام غریبان شدز خط داغ داردصبح راشام غریبانش هنوز گر چه رنگ آشتی خط برعذارش ریخته است میچکد ز هرعتاب از تیغ مژگانش هنوز می نشاند صبح رادرخون بیاض گردنش خنده برگل میزندچاک گریبانش هنوز گر چه سنگ وتیغ مژگان اوکرده است مهر بوی خون میآید از چاه زنخدانش هنوز گر چه گردیده است از خط حسن او پا دررکاب چشم روشن می شود از گرد جولانش هنوز گر چه خضر تشنه لب جانی دراو نگذاشته است می توان مرد ازبرای آب حیوانش هنوز گرچه پروای کمانداری نداردابرویش میشودازدل ترازو تیر مژگانش هنوز گرچه طی شد روزگاردولت طومارزلف از خط سحر آفرین باقی است دیوانش هنوز (گرچه درابرسیاه خط نهان کرده است رو خیره میگرددنظرازماه تابانش هنوز) درخزان حسن ،صائب از هجوم بلبلان نیست جای ناله کردن درگلستانش هنوز صائب تبریزی