صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۷۳۶: از ره مرو به جلوه ناپایدار عمر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ره مرو به جلوه ناپایدار عمر کز موجه سراب بود پود و تار عمر فرصت نمی دهد که بشویم ز دیده خواب از بس که تند می گذرد جویبار عمر برگ سفر بساز که با دست رعشه دار نتوان گرفت دامن باد بهار عمر کمتر بود ز صحبت برق و گیاه خشک در جسم زار جلوه ناپایدار عمر بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر آبی که ماند درته جو سبز می شود چون خضر زینهار مکن اختیار عمر زنگ ندامتی است که روزم سیاه ازوست در دست من ز نقره کامل عیار عمر دست از ثمر بشوی که هرگز نرسته است جز آه سرد، سنبلی از جویبار عمر فهمیده خرج کن نفس خود که بسته است در رشته نفس گهر آبدار عمر مشکل که سر برآورد از خاک روز حشر آن را که کرد بی ثمری شرمسار عمر زهری است زهر مرگ که شیرین نمی شود هرچند تلخ می گذرد روزگار عمر روز مبارکی است که با عشق بوده ام روز گذشته ای که بود در شمار عمر اشگ ندامتی است چو باران نوبهار چیزی که مانده است به من از بهار عمر تا چند بر صحیفه ایام چون قلم صائب به گفتگو گذرانی مدار عمر صائب تبریزی