صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۸۴: چو شمع، جان ز نسیم سحر دریغ مدار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شمع، جان ز نسیم سحر دریغ مدار ز دوستان سبکروح سر دریغ مدار ز بوی سوختگی روح تازه می گردد ز شمع خرده جان چون شرر دریغ مدار درین حدیقه اگر دوستدار چشم خودی نظر ز مردم روشن گهر دریغ مدار یکی است کام نهنگ و صدف درین دریا ز هر که لب بگشاید گهر دریغ مدار به کار دشمن خونخوار خود گره مپسند ز هیچ آبله ای نیشتر دریغ مدار به یک نظر سر شبنم به آفتاب رسید توجه از من بی پا وسر دریغ مدار جبین روشن خورشید لوح تعلیمی است که روی زرد خود از هیچ در دریغ مدار چو آفتاب اگر میل تاج زر داری ز هیچ ذره فروغ نظر دریغ مدار شکوفه گل ز وصال ثمر به ریزش چید ز خاک راهگذر سیم و زر دریغ مدار سری ز رخنه دیوار باغ بیرون کن ز هیچ راهنوردی ثمر دریغ مدار درین دو هفته که میراب این چمن شده ای نظر ز صائب آتش جگر دریغ مدار صائب تبریزی