صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۵۸: نخواهد دردمند عشق او میخانه دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نخواهد دردمند عشق او میخانه دیگر که از هر داغ دارد درنظر پیمانه دیگر پریشان سیر ناقوسی ز دل در آستین دارم که آوازش برآید هردم از بتخانه دیگر درین دریای پر شور آن حبابم من، که می سازد به امید خرابی هر نفس غمخانه دیگر من آن مرغ غریبم بوستان آفرینش را که غیر از زیر بال خود ندارم خانه دیگر ز حرف سرد ناصح غفلتم افزود بر غفلت نسیم صبح شد خواب مرا افسانه دیگر به دل خوردن قناعت کن اگر از اهل دنیایی که مرغ این قفس جز دل ندارد دانه دیگر نمی کوشید چندین عشق درویرانی دلها اگر می داشت آن گنج گهر ویرانه دیگر ندارد زلف بی پروای او فکر هواداران و گرنه هر دل صد چاک دارد شانه دیگر ندارم با یتیمی چون گهر پروایی از غربت که از تاج شهان هرگوشه دارم خانه دیگر اگر دست از عنان این دل پرشور بردارم ز هر مویم چو مجنون سرزند دیوانه دیگر چنین ویران کند گر خانه ها را شهسوار من نخواهد ماند غیر از خانه زین خانه دیگر نمی سوزد چراغ عالم افروزی که من دارم بغیر از آرزوی عاشقان پروانه دیگر مخور صائب فریب مردمی از چشم جادویش که هر کس راکند درخواب از افسانه دیگر صائب تبریزی