صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۳۰: چند روزی می دهم دل رابه دلجوی دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند روزی می دهم دل رابه دلجوی دگر می کنم محراب خود از طاق ابروی دگر گر چه اوراق دل من قابل شیرازه نیست می کنم شیرازه اش از تار گیسوی دگر گر چه از ریحان جنت می چکد آب حیات سبزه پشت لب او راست نیروی دگر گر زمین باغ مشک وخاک او عنبر شود نشنودبلبل بغیر از بوی گل بوی دگر تا به چشمم نور وحدت سرمه حیرت کشید گشت هر داغ پلنگم چشم آهوی دگر تا ز سیر گلشن آن سرو خرامان پا کشید شد نسیم صبح را هر غنچه زانوی دگر وای بر من کز غرور حسن شد خط غبار مستی چشم ترا بیهوشداروی دگر تا به گرد شمع اوگردیده ام پروانه وار می کشم از هر پری ناز پریروی دگر نیست از دنیا بریدن کار هر بیجوهری دست دیگر خواهد این شمشیر وبازوی دگر بعد عمری داد گردون گر لب نانی مرا بهر آزار دلم شد چین ابروی دگر روز وشب آورده ام در معنی بیگانه روی چون کنم صائب، ندارم آشنا روی دگر صائب تبریزی