صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۳۶: چو خوش است اتحادی که حجاب تن نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو خوش است اتحادی که حجاب تن نماند که من آن زمان شوم من که اثر ز من نماند شده محو جان روشن تن ساده لوح غافل که ز شمع غیرداغی به دل لگن نماند ز کلام پوچ عالم جرسی است پر ز غوغا به چه خلوت آورم رو که به انجمن نماند ز نشان ونام بگذر به امید بازگشتن که عقیق نامجو را هوس یمن نماند چو قلم ازان ز خجلت سرخودبه زیر دارم که ز من به جای چیزی به جز از سخن نماند همه شب در انتظارم که چو شمع صبحگاهی نفسی بر آرم از دل که نفس به من نماند نگذاشت جان روشن اثری ز جسم صائب که زشمع هیچ بر جا ز گداختن نماند صائب تبریزی