صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۲۳: نمی گردد به خاموشی نهان درد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی گردد به خاموشی نهان درد ز رنگ چهره دارد ترجمان درد اگر دل ز آهن وفولاد باشد کند چون موم نرمش در زمان درد ترا آن روز آید بر هدف تیر که سازد قامتت را چون کمان درد بود روشن چراغش تا سحرگاه به هر منزل که گردد میهمان درد به سیم قلب ارزان است یوسف به نقد جان نمی گردد گران درد سمندر سالم از آتش برآید به اهل عشق باشد مهربان درد شود محکم بنای دردمندی دواند ریشه چون در استخوان درد منال از درد اگر کامل عیاری که مردان راست سنگ امتحان درد اگر آلوده درمان نسازی کند درد ترا درمان همان درد حبابی چون محیط بحر گردد چه سازد نیم دل با یک جهان درد گره گردد چو داغ لاله در دل نسازد آه را گر خوش عنان درد ز حال دردمندان گربپرسی نخواهد کردنت آخر زبان درد چه می کردند صائب دردمندان اگر پیدا نمی شد در جهان درد صائب تبریزی