صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۸۱: نظر به روی تو خورشید آب وتاب ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظر به روی تو خورشید آب وتاب ندارد بدیهه عرق شرم آفتاب ندارد اگر چه هست برآن زلف پیچ وتاب مسلم نظر به موی میان تو پیچ وتاب ندارد دماغ خشک مرا کرد نامه تو معطر که گفته است گل کاغذی گلاب ندارد چگونه نرم شود از فغانم آن دل سنگین که گر به کوه رسد ناله ام جواب ندارد ز آبروست گرانقدر آدمی به نظرها به نرخ خاک بود گوهری که آب ندارد خوشا کسی که درین خاکدان به غیر دردل دگر امید گشایش به هیچ باب ندارد بود ز طول امل تار و پود طینت پیران زمین شور به جز موجه سراب ندارد ستاره سوز بود آفتاب صبح قیامت بیاض گردن او خال انتخاب ندارد ز بخت ماست چنین تلخ گوی آن لب شیرین وگرنه آب گهر موج انقلاب ندارد اثر ز آبله شکوه نیست در دل عارف ز آرمیدگی این بحر یک حباب ندارد بس است بیخبری عذر خواه باده پرستان گناه عالم آب اینقدر عتاب ندارد صائب تبریزی