طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۲: نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم گرچه ارزان خرم این جنس و گران بفروشم منم آن قدرشناسی که اگر مهر ترا بفروشم بدو عالم بزیان بفروشم دلگران نیستم از درد غمت تا آسان اینچنین دردبدرمان گران بفروشم ای دل از ما مطلب صبر که در رشته عشق آشکارا خرم این جنس و نهان بفروشم شادم از جور تو چندان که بدین دست تهی گر فروشم بکسی دل نگران بفروشم کارم افتاد به بیداری شبها آن به که براحت طلبان خواب گران بفروشم بس ملولم من ازین گفت و شنید آن بهتر بخرم گوش گرانی و زبان بفروشم مشو این خواجه خریدار طبیبش که مراست کی من این بنده شایسته گران بفروشم طبیب اصفهانی