طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۷: خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر در بندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر در بندم تو بگشائی میان و من پی خدمت کمربندم نگاری کز رخش یک لحظه نتوانم نظر بندم نمیدانم چسان از کوی او رخت سفر بندم چه طرفی زآشیان بستند مرغان تا درین گلشن روم من آشیان تازه ای بر یکدگر بندم زدهقانی که چشم تربیت دارم چه حالست این که نخلم را فکند از پای تا رفتم ثمر بندم دلت از ناله ام گر با ترحم آشنا گردد اشارت کن که چون نی بهر نالیدن کمر بندم بنالیدن خوشم ورنه مرا کاری نمی باشد از آن هر شب در کاشانه بر روی اثر بندم طبیب این لازم عشقست کان بیدادگر با من کند هر چند جور افزون بر او دل بیشتر بندم طبیب اصفهانی