طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۶: چه دامست این که هر مرغی که می گردد گرفتارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه دامست این که هر مرغی که می گردد گرفتارش نمی آید بخاطر پرگشودنهای گلزارش عجب نبود ز خاکش تا قیامت بوی خون آید بیابانی که آب از دیده من می خورد خارش ندارد آگهی از محنت شبهای مهجوران کسی کو شب براحت خفته باشد در بر یارش مگیر از ساقی دوران قدح گر زندگی خواهی که از زهر جفا لبریز باشد جام سرشارش درین بستان بود طبع من آن طوطی که می ریزد بجای شهد زهر و جای شکر خون منقارش طبیب از دولت وصل تو کامش کی شود حاصل همان بهتر که باشد با غم هجری سرو کارش طبیب اصفهانی