طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶: از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرسد که بدادم نرسی تا بلبم جان نرسد هر چه در عرصه هستی است بپایان برسد جز شب تیره هجران که بپایان نرسد نیست یکشب که مرا اشگ جهان پیمانیست نیست یکشب که مرا ناله بکیوان نرسد ای که در طرف چمن گل بگریبان داری از گلت کاش زیانی بگریبان نرسد هوس بوسه ای از چشمه نوشی دارم که بجان بخشی آن چشمه حیوان نرسد من که باک از خطرم نیست از آن می ترسم که بساحل رسدم کشتی و طوفان نرسد هر که غلتید ازین غمزه بخون، می داند که خدنگی بجگر کاوی مژگان نرسد رسد این تازه غزل کاش بمشتاق طبیب وای بر آن سخنی کوبسخندان نرسد طبیب اصفهانی