طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: تا بمن از ناز ساقی سرگران افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بمن از ناز ساقی سرگران افتاده است همچو شمع محفلم آتش بجان افتاده است خواهش دنیا دگر در دل نمی گنجد مرا داغ آنجا کاروان در کاروان افتاده است دل جدا از حلقه زلفش نمی گیرد قرار همچو آن مرغی که دور از آشیان افتاده است تا بسیر گلستان برخاست آن رشگ بهار گل زبیقدری ز چشم باغبان افتاده است از طبیب خسته گر احوال پرسندت بگوی دیدمش در بستر غم ناتوان افتاده است طبیب اصفهانی