سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن چو مهر، نور به هر ذره میهمانی کن به بخت تیره ام سرمه هر کجا چشمی است بیا به دیده درایی و اصفهانی کن هوای گنج محبت اگر به دل داری به هر کجا که خرابی است پاسبانی کن چو پیر کرد تو را خانقه ز پا منشین بیا به گوشهٔ میخانه و جوانی کن به کیش مردم ظاهر برو چو تیر مترس بیا به گوشهٔ باطن نشین کمانی کن قبا در این خم گردون دون به نیل مزن ز خون عاشق خود جامه ارغوانی کن روا مدار که یک دم به خویش پردازم دلت ز جور چو بگرفت مهربانی کن ز حال بی خبر است ای زبان برای خدا به آن پری ز دل خسته ترجمانی کن ز روی آینه کردن سکندری سهل است ز خضر بگذر و بی اب زندگانی کن برو ز صدق سعیدا به دست بیار بگو رقیب بداندیش بدگمانی کن سعیدا یزدی