سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن آن نوخطی که ریخته باشد بنای حسن گر فتنه های حسن تو خوابد عجیب نیست فرش خوشی است سبزهٔ خط زیر پای حسن هر دم به ناز بالش دل تکیه می کند آن سرو قامت چمن دلگشای حسن پرواز از نشیمن ابرو نمی کند شد حلقه های زلف تو دام همای حسن خوبان ز غیر، منت چیزی نمی کشند از برگ گل نسیم کند بوریای حسن چندین هزار جامهٔ جان را به تن درید تا دوخت آسمان به قد او قبای حسن هر عضو او به عضو دگر ناز می کند خوش بی نیاز بوده ز سر تا به پای حسن در حسن، ما حقیقت کونین دیده ایم بیهوده کی کشیم سعیدا جفای حسن؟ سعیدا یزدی